مشکلات کودکان مبتلا به اختلال اتیسم

مشکلات کودکان مبتلا به اختلال اتیسم گرین اسپان در کتاب خود به نام “کودکان با نیاز های خاص “عنوان کرده کودکانی که دارای اختلالات رشدی هستندممکن درشش مرحله زیر مشکل داشته باشند. ۱٫ خود تنظیمی و میل و رغبت به جهان اطراف علاقه نشان دادن به اصوات و مناظر و حواس در ارتباط با جهان […]

مشکلات کودکان مبتلا به اختلال اتیسم
گرین اسپان در کتاب خود به نام “کودکان با نیاز های خاص “عنوان کرده کودکانی که دارای اختلالات رشدی هستندممکن درشش مرحله زیر مشکل داشته باشند.
۱٫ خود تنظیمی و میل و رغبت به جهان اطراف
علاقه نشان دادن به اصوات و مناظر و حواس در ارتباط با جهان اطراف و توانایی تسکین دادن خود وقتی که ناراحت و آشفته اند. بر اساس خود تنظیمی در این مرحله کودک قادر می شود که با جهان اطراف خود به صورت موفقیت آمیز ارتباط برقرار کند، بدون اینکه در این ارتباط و بده بستان شکست و نا امیدی به وجود آید. کودکانی که در مرحله آغازین مشکل دارند به نظر می رسد که اصلا علاقه ای به چیزی ندارند و هیچ چیزی توجه آنها را به خود جلب نمی کند. آنها ماهیچه های شل و سستی دارند و مانند افراد مبهوت در طوفانی از غبارند.
۲٫صمیمیت
توانایی لذت بردن از ارتباط با دیگران. علایق و میل و رغبت ها در مرحله قبلی باید تبدیل به عشق خاصی به انسان ها و ارتباط با آن ها شود. تسلط در این مرحله به کودک این نکته را یاد می دهد که عشق و محبت وجود دارد و با عشق و محبت انسان می تواند از ارتباط با دیگران لذت ببرد و شاد زندگی کند.
این مرحله به کودک و انسان ها این امکان را می دهد که بتوانند به شکلی خون گرم و صمیمانه با دیگران ارتباط برقرار کنند و بر اساس این ارتباط ایجاد شده زندگی خود را ارتقا بخشند. تعدادی از کودکان در این مرحله دچار شکست می شوند، زیرا هنوز از مشکلات پردازشی در مغز خود رنج می برند و این امر ارتباط آنها را مغشوش و رنج آور جلوه می دهد، و به همین نحو دیگران نیز در ارتباط با این کودکان دچار مشکل می شوندونمی توانند از رفتار و کردار این کودک چیزی را برداشت کنند که سازگار با معیار های موجود در روابط فردی و اجتماعی باشد.
۳٫ارتباط دو طرفه
نشان دادن توانایی خود در برقرار کردن ارتباط با استفاده از ایما و اشارات ولذت بردن از یک ارتباط دو طرفه. یک کودک از صمیمیت و محبت در سایه آرامش و اطمینان بسیار لذت می برد. بر اساس این مرحله کودک درک می کند که می تواند با دیگران ارتباط بیشتری داشته باشد و احساسات خود را بروز دهد و همچنین به والدین نیز پاسخ های مناسب دهد. در این مرحله میان دو طرف دیالوگ هایی رد و بدل می شود و کودک در این حین متوجه می شود که ایما و اشاراتی هستند (مانند حرکات بیانگر بدنی) که باید آنها را فرا گیرد و قصد و نیت پشت آنها را نیز درک کند و همچنین بتواند در مواردی از آنها استفاده کند. گرین اسپاین عنوان می کند که حین گفت و گوی والدین و کودک یک سری چرخه های ارتباطی باز و بسته می شوند. زمانی که کودک با نگاهش ارتباطی را آغاز می کند یک چرخه ارتباطی را باز می کند و وقتی والدین نیز با نگاه کردن به چشمان او به نگاه کودک پاسخ می دهند، این پاسخ از طرف والدین موجب تحریک مجدد کودک می شود و وقتی که کودک آنها با صدا یا آوا یا لبخند و یا صدایی و یا حتی با برگرداندن رویش به والدین پاسخ می دهد، این چرخه ارتباطی بسته می شود. کودکی که در این مرحله دچار مشکل است و در آن به تسلط نمی رسد، به نظر می رسد که به سختی از چیزی لذت می برد و در ارتباطات ممکن است فقط در نقش یک تماشاگر صرف حاضر شود.
۴٫ارتباطات پیچیده
ایجاد توانایی هایی برای حل مشکل به صورت آگاهانه و. تا قبل از این مرحله ممکن است کودک بر تمام مراحل قبلی مسلط شود و به سرعت آنها را باز و بسته کند. در این مرحله است کودک برای نخستین بار توانایی استفاده از کلمات را برای بیان نیازها و آمال خود به دست می آورد. پس از سه مرحله قبلی به نظر می رسد که کودک بتواند به صورت عادی و طبیعی به این مرحله دست پیدا کند اما برای رساندن مفهوم نیازها و تمایلات خود باید رفتارها را به صورت یک زنجیره مفهومی (منظور یک پیوستار مفهومی که باعث رساندن مفهوم و یا قصدی به کسی می شود) سازماندهی کند.
۵٫اندیشه یا تفکرات عاطفی-هیجانی
افزایش و درک مفاهیم و توانایی ایجاد ایده و عقیده. کودکان نخستین تفکرات و عقاید خود را بر اساس بازی نشان می دهند. از اسباب بازی ها به صورت ابزاری در جهت سر هم کردن داستان ها استفاده می کنند، و در دل این داستان های ساختگی حیطه گسترده ای از امیال و آرزوهای خود را تجربه و آزمایش می کنند. این امر موجب تمرین احساسات در کودک می شود. برای مثال عروسک مادر به عروسک کودک غذا می دهد، مردم عروسکی در یک خانه فانتزی از یک خرس عروسکی می ترسند، و یا ماشین های اسباب بازی بر اثر تصادفی شدید با هم برخورد می کنند. در این فرایند کودک احساسات و هیجانات ذاتی و یا اکتسابی خود را آزمایش می کند، از احساس مادری گرفته تا احساس دلهره و اضطراب یک تصادف اتومبیل. همراه با این ایده ها و تفکرات، بازی کودک مملو از کلماتی می شود که ممکن است به صورت ناخواسته بر زبان کودک جاری شود، و یا برعکس توسط والدین و یا درمانگر در دهان کودک قرار داده شود. این کلمات به مرور زمان بر جریان بازی اضافه می شود و کودک نیز این را متوجه می شود که یک بازی زمانی لذت بخش است که تمامی عناصر بازی با هم در ارتباط باشند. در جریان بازی کودک فرا می گیرد که نماد های موجود در روابط و در جهان اطراف، هر یک می تواند نشان از یک عقیده و خلاصه ای از یک مفهوم گسترده و پیچیده باشد. در این مرحله نیز ممکن است کودکان دچار شکست شوند، حتی کودکانی که در مراحل قبل پیروز شده اند. کودکان برای مسلط شدن بر این مرحله ممکن است به زمان بیشتری نیاز داشته باشند و تنها والدین هستند که می توانند کودک خود را برای رسیدن به این مرحله یاری کنند.
۶٫تفکر عاطفی
ایجاد ارتباط میان عقاید و به کار گیری آنها در زندگی روزانه، در مرحله پنج کودک یک سری جزایری برای ارتباط با دیگران ایجاد می کند و در مرحله شش کودک پل های ارتباطی میان این جزایر می سازد به این معنی که عقاید و تفکرات متفاوت او در ذهنش به وسیله بازی به هم متصل می شوند. و بر اساس تجربیاتش بیشتر به سمت ساختن چیزی می رود که نامش من است. پس از این مرحله کودک می تواند احساسات خود را کنترل و شروع به ایجاد رفتارهای فشرده تر با دیگران کند این احساسات می تواند به صورت سلسه مراتبی در کودک ظهور پیدا کند و کودک نیز از انها در بازی خود استفاده کند برای مثال کودک پس از شش مرحله در حین بازی خود عنوان می کند که من عصبی ام چون که شما عروسک من را برداشته اید. او در این مرحله مفاهیمی از زمان و مکان را در ارتباط با اشخاص یاد میگیرد و می تواند پس از این خود به صورت کلامی مشکلاتش را حل کند همچنین می تواند یک سری سوالات مانند چرا؟ چگونه ؟و چه وقت ؟و … را پاسخ دهد و به صورت خود انگیخته شروع به یک مکالمه کند.
اعظم برهان
مسعود قاسمی

سایت مرتبط در حوزه کودک و فرزندپروری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *